شعر مداحی روضه عبدالله ابن الحسن (ع) برده است بنده سوی مولا هر زمان دست

مجموعه: عبدالله ابن الحسن (ع)
قالب شعر: روضه
بازدید: 954

برده است بنده سوی مولا هر زمان دست

برده است بنده سوی مولا هر زمان دست
شد واسطه بین زمین و آسمان دست

جز از در این آستان خیری ندیده
وا کرده هر کس رو به دست این و آن دست

در سجده و بر خاک افتادن زبان سر
وقت قنوت و ربنا گفتن زبان دست

در پهنه تاریخ اگر کنکاش باشد
دارد برای ما هزاران داستان دست

خیبر برای خود دژ مستحکمی بود
تا آن زمان که زد به در یک پهلوان دست

اسلام را پیروز میدان کرد حیدر
حق زد برای قدرت این بازوان دست

جانها به قربان مرام آن که از لطف
در اوج قدرت می‌گرفت از ناتوان دست

با دست پر برگشته مسکینی که حتی
یکبار برده بر در این آستان دست

با قصد بیعت سوی او آمد که آن روز
انداخت بر دستان مولا ریسمان دست

یک روز در جنگ احد آقای عالم
تهدید را از جانب مولاش رانده است

یک روز حیدر در دفاع از پیامبر
امروز عبدالله پای کار مانده است

تا گفت پیر کل‌ عالم ینصرونی
در بیعتش بالا گرفت این نوجوان دست

راه گلو را داشت طی میکرد خنجر
سد کرد راه حمله اش را ناگهان دست

مانند ابراهیم شد در آزمونش
چون سربلند آمد برون از امتحان دست

آمد به مهمانی آغوش عمویش
هدیه چه آورده برای میزبان؟دست

زینب دو دستی بر سرش میزد در آنجا
میرفت وقتی سمت چوب خیزران دست
.
.
هر قدر کمتر در غم او زد به سینه
روز قیامت بیشتر بیند زیان دست

عباس جواهری رفیع
کانال بحارالاشعار
کانال بحارالاشعار را در پیامرسان ایتا دنبال کنید و از اشعار و سبک هایی که هر روز در کانال منتشر میشود بهره مند شوید. ورود به کانال بحارالاشعار

کلیه حقوق مادی و معنوی طبق قانون تجارت الکترونیکی جمهوری اسلامی ایران برای وبسایت (بحارالاشعار) محفوظ است

هرگونه سوء استفاده از نام بحارالاشعار و محصولات وبسایت شرعا حرام و قانونا مورد پیگرد قرار خواهد گرفت

© 2022-2023 beharalashar.ir All Rights Reserved.

فهرست