دانلود برنامه بحارالاشعار

اینقدر این دست خالی را پر از گوهر مکن

شعر مداحی مناجات مناجات با خدا - اینقدر این دست خالی را پر از گوهر مکن - گریز به روضه كربلا امام حسین

اینقدر این دست خالی را پُر از گوهر مکن
خاک این در کیمیای ماست، آن را زر مکن

برکتت را از زمین اهل آبادی مگیر
نهر دنیا را پُر از آبی بجز کوثر مکن

تا سحر در وا مکن، من هم به در، سر می زنم
حال این دیوانه ی آشفته را بهتر مکن

در به در بودم که دیدم بیخبر دعوت شدم
پس دگر من را اسیر این در و آن در مکن

کِیف کردی آمدم فوراً بغل کردی مرا
بنده ی رسوای خود را طرد تا آخر مکن

آبرودار! آبرو ریزی عبدت را بخر
صحبت پرونده ام را پیش پیغمبر مکن

من به زهرا قول دادم زود آدم میشوم
طفل بازیگوش را شرمنده ی مادر مکن

با همین آلودگی بیتوته کردم در حرم
کلب بازار نجف را دور، از حیدر مکن

سهم انگور مرا هم از ضریح او بده
سیرمانی مرا بشنو ولی باور مکن

چشم خیسم را برای تو فقط رو میکنم
چشم من را نزد شخصی جز حسینت، تر مکن

ای نسیمی که سحرگاهان در عالم می وزی!
جز نسیم کربلا را قسمت نوکر مکن

من فقط زانو زدم پائین پاهای حسین
پس مرا محتاج، جز شهزاده اش اکبر مکن

با سر زانو حسین آمد در آغوش علی
گفت ناله هرچه کردی پیش من، دیگر مکن

در عبا میچینمت، می ریزی از اطراف آن
اینقدر من را اسیر قوم غارتگر مکن

عمه ات گیسو پریشان می کند پاشو علی
فکر او کن، فکر من را بین این لشکر مکن


رضا دین پرور

222
شعر بعدی