یا فاطمه بیا کنار بسترم
یا فاطمه بیا کنار بسترمببین که مانند تو، من هم بسته شد سرم
یا فاطمه بیا حال مرا ببین
یک دو قدم نرفته با سر میخورم زمین
با غصه و غم ها خو گرفتی
مُردم زمانی که تو از من رو گرفتی
یادم نمیره افتادی از پا
دیدم زپهلوی تو خون می ریخت زهرا
****
اگر چه فرق من غرق جراحت شد
دیگر علی از دیدن مغیره راحت شد
این دمِ آخری فقط یه غم دارم
هر لحظه یاد زینب و کوچه و بازارم
به اشک چشمش میخنده کوفی
دستای ناموس منو می بنده کوفی
دل غرقِ آهه، به یاد لاله
ای وای اگر بیفته از ناقه سه ساله
محمود اسدی شائق