گرچه از دست شما خواهم دوا را بیشتر
گرچه از دست شما خواهم دوا را بیشتر
بیشتر خواهی اگر خواهم بلا را بیشتر
چون تو سلطانی در این وادی ز هر پست و مقام
دوست دارم رتبه و شأن گدا را بیشتر
می کشم ناز غریبان را به حکم دین ولی
می کشم از هر کسی ناز رضا را بیشتر
هرچه کردم بیشتر گیرد دل آرام و قرار
باختم این جا دل درد آشنا را بیشتر
من به امّید شما این جا به مشهد آمدم
چون شفاعت می کنی اهل خطا را بیشتر
چون کریم و مهربانی دست خالی آمدم
با سه حاجت می دهم زحمت شما را بیشتر
در هوای وعده ی دیدار رویت در صراط
آرزو کردم ز هر چیزی فنا را بیشتر
چشم دارم از تو گیرم نامه ی اعمال خویش
اعتبارت میکند فضل خدا را بیشتر
دست من گیر و بِبَر تا پای میزان وَز کرم
کفّه ی جرم مرا کم کن، عطا را بیشتر
ای که روی خاک حجره مثل جدّ اطهرت
خفتی و کردی غم آل عبا را بیشتر
هرچه میخواهی بگیر از من ولی جان جواد
حکم کن در طالع ما کربلا را بیشتر
داریوش جعفری