چه خبر نجف نمی بری ما رو یه سحر نجف
چه خبر نجفنمی بری ما رو یه سحر نجف
یا بیا به خواب من یا ببر نجف
هم یه کربلا ببر هم یه سر نجف
بذار بیام
خودمو غرق رؤیات کنم
بذار بیام
دلمو مست چشمات کنم
بذار بیام
پای ایوون طلای نجف
یه دل سیر تماشات کنم
ما رو یه افطار مهمون خودت کن
زائر صحن و ایوون خودت کن
ما رو یه روزی قربون خودت کن
یا علی مولا، مولا علی مولا
با صفاس نجف
خدایی که عین کربلاس نجف
خونه ی پدری شیعه هاس نجف
آرزوی هر شب نوکراس نجف
ببین چقدر
دل نوکر برات تنگ شده
دلم چقدر
برا صحن و سرات تنگ شده
بذار بیام
پای ایوون طلا که دلم
برا ایوون طلات تنگ شده
ما رو علی جان مجنون خودت کن
تا نفسی هست مدیون خودت کن
ما رو یه روزی قربون خودت کن
یا علی مولا، مولا علی مولا
وحید محمدی