هر گاه از نگاه تو دل های ما برید
هر گاه از نگاهِ تو، دلهای ما بُریدنطقِ زبان، ز گفتنِ یا ربنا بُرید
از فیضِ رحمتت، نبَرَد بهره روسیاه
عصیانِ روز، از تو چه شبها مرا بُرید
ذکرِ علَیَ الدَّوام، به هرکس نمیدهند
ناشکرِ بد زبان، چه بسا از دعا بُرید
با اِدعا، دعا که بهجایی نمیرسد
باید که دست، از طلبِ اِدعا بُرید
بلعم، اگرچه مدعیِ اسمِ اعظم است
مغرور شد، که آخرِ کار از خدا برید
* * *
حبِ علیست، مقصد و مقصود کبریا
لعنت برآنکه از علیِ مرتضا بُرید
ما را علی، دوباره فراخوانَد از نجف
بیچاره است، هر که ز ایوان طلا بُرید
روزیکه سفرهدارِ ازل، سُفره پهن کرد
نانِ مرا، بهنامِ شهِ کربلا بُرید
اینگونه شد که هر شب جمعه، به قتلگاه...
انگار حنجرم، چو شهِ نینوا بُرید
* * *
میگفت مادرش به نوا، ای حسینِ من
جان داشتی هنوز، سرت را چرا بُرید؟!
تو داشتی هنوز کمی حرف میزدی
سر را به پیشِ مادرِ تو، از قفا بُرید
رحمی نکرد شمر، به رگهای پارهاَت
میدید دخترت، ولی آن بی حیا بُرید
فریادِ یاحسین، ز اهلِ حرم رسید
وقتی که تشنهلب گلویت بیهوا بُرید...
️ محمود ژوليده