من گم شده اي دارم يابن الحسن اي مولا
من گم شده اي دارم، يابن الحسن اي مولا
محروم ز ديدارم، يابن الحسن اي مولا
بازآ كه دلم خون است، دل واله و مجنون است
اي دلبر و دلدارم، يابن الحسن اي مولا
تنها هنرم اين است، عشقم بتو ديرين است
الغوث شده كارم، يابن الحسن اي مولا
تا دور و برت هستم، من منتظرت هستم
دور از تو گرفتارم، يابن الحسن اي مولا
با ديده ي باراني، گه روي بگرداني
از بسكه گنهكارم، يابن الحسن اي مولا
لابد به همين خاطر، پيشم نشوي حاضر
آزرده شدي يارم، يابن الحسن اي مولا
دانم نظرِ رحمت، داري بمن از رافت
با اينكه خطا كارم، يابن الحسن اي مولا
حالا كه پشيمانم، محتاج به احسانم
افتاده زمين بارم، يابن الحسن اي مولا
با سوزِ دل و آهم، با قافله همراهم
عمريست عزادارم، يابن الحسن اي مولا
تا محرمِ غمهايم، همناله ي زهرايم
بر فاطمه بسپارم، يابن الحسن اي مولا
اي واي از آن ايام، از كوفه و راه شام
شد غصه ي بسيارم، يابن الحسن اي مولا
ناموسِ خدا محزون، راسِ شهدا گلگون
بر نيزه سرِ يارم، ياين الحسن اي مولا
اي منتقمِ مظلوم، بازآ به دلِ مغموم
كن ياريِ دلدارم، يابن الحسن اي مولا
محمود ژولیده