لیلة القدر بجز غمزه چشمان تو نیست
لیلة القدر بجز غمزه ی چشمان تو نیست
وادی امن بجز گوشه ی دامان تو نیست
شب قدری که فراتر ز هزاران ماه است
بجز از نور تو و چهره ی تابان تو نیست
فیض درک شب قدر از تو میسر گردد
که شب قدر بجز جلوه ی پنهان تو نیست
همه مهمان تواییم ای نمک سفره عشق
وای بر آن که در این دایره مهمان تو نیست
به سرشکی که شب قدر تو داری سوگند
دوره ای سخت تر از دوره ی هجران تو نیست
کاش وصل تو مقدّر بشود در شب قدر
که چنین خواسته جز در دل یاران تو نیست
صوت قرآن تو تنها ز دلم دل ببرد
هیچ صوتی که به گیرایی قرآن تو نیست
فرجت را ز خدا خواسته ام چون "یاسر"
ای که سامان جهان جز سر و سامان تو نیست
**
محمود تاری «یاسر»