غرق نور ایمانیم زیر سایه خورشید
غرق نور ایمانیم ، زیر سایه ی خورشیدابر پر ز بارانیم ، زیر سایه ی خورشید
در فضای نورانی ، ظلمتی نمی بینیم
مثل ذره مهمانیم ، زیر سایه ی خورشید
تا فروغی از نور ، شمس والضحا داریم
آفتاب تابانیم ، زیر سایه ی خورشید
ما همه غنی هستیم، پس کجا تهی دستیم
چون گدای سلطانیم ، زیر سایه ی خورشید
گر مدال عزت را ، روی سینه کوبیدیم
خادمیم و دربانیم ، زیر سایه ی خورشید
از روز ازل عهدی ، با آل علی بستیم
ما بر سر پیمانیم ، زیر سایه ی خورشید
مثل آسمان عشق، گر ستاره بارانیم
چون ماه درخشانیم ، زیر سایه ی خورشید
گل از نفس گرم ،خورشید شود خندان
مثل غنچه خندانیم ، زیر سایه ی خورشید
ما عطر بهشتی را از پرچم او بوئیم
غرق لطف یزدانیم ، زیر سایه ی خورشید
از رأفت این خورشید، هرگاه سخن گوئیم
چون مهر زر افشانیم ، زیر سایه ی خورشید
پرسید اگر مردم ، از نسل و نسب ما را
ما مور سلیمانیم ، زیر سایه ی خورشید
شد حصن حصین ما،سایبان مهر او
کی بی سر و سامانیم ، زیر سایه ی خورشید
عزت و سعادت را ، حکمی از شفاعت را
از خدای خواهانیم ، زیر سایه ی خورشید
بنویس «وفایی» تا ، مردم جهان دانند
ما اهل خراسانیم ، زیر سایه ی خورشید
سیدهاشم وفایی