صدا زدیم که شاید صدایمان بکند
شعر مداحی مناجات امام زمان (عج) - صدا زدیم که شاید صدایمان بکند
صدا زدیم که شاید صدایمان بکُند
عنایتی به دلِ بی نوایمان بکُند
نگاهِ ما همه بر آن نگاهِ نافذ اوست
که تا ببیند و حاجت روایمان بکُند
نشسته بر دلِ ما غصه ی نبودن او
چه می شود که از این غم جدایمان بکُند
از این تسلسلِ محدود و جاده ی مسدود
کجاست بال و پری که رهایمان بکُند
در انتظارِ وصالیم و زخمی از هجریم
چه خوب اگر که بیاید دوایمان بکُند
کجاست آنکه در این حال و وضع نا مطلوب
دعا به سردیِ حال و هوایمان بکُند
و دستِ تک تکِ ما را بگیرد و با عشق
مسافرِ حرمِ کربلایمان بکُند
اسیرِ این قفسِ پُر هوس شدیم ای کاش
میانِ ذکرِ قنوتش دعایمان بکُند
وحید اشجع
78
شعر بعدی