شبای قدر رسید کجایی ای غریب
(خطاب به امام زمان)شبای قدر رسید
کجایی ای غریب
کاش توی بزم ما
بیایی ای غریب
تو مجلس عزای
پدر تو رو میخونم
بیا نمون تو صحرا
ای صاحب الزّمونم
فدای چشم خیست
کجای عالمی تو
نبینم ای آقاجون
که غرق ماتمی تو
یا رب عجّل ظهورک......
نگاه حیدره
به سمت آسمون
چی داره میگه با
چشمای غرق خون
میره به سمت مسجد
اوّل امام مظلوم
آتیش زده با آهش
به قلب امّ کلثوم
مانع رفتنش شد
قلّاب درب خونه
مرغابیا میخوان که
امشب علی بمونه
مظلوم علی،علی جان.......
سدّ علی شده
قلّاب در ولی
نرفته دیگه میخ
تو سینه ی علی
علی چه دید بمیرم
در بین درب و دیوار
محسن شده شهید از
کینه با ضرب مسمار
یا فِضَّةُ خُذینی
در بین خونه پیچید
حیدر دوتا گلش رو
در زیر دست و پا دید
مظلوم علی،علی جان.......
محراب مسجدو
عدو به خون کشید
تیغ عدو چه بد
به پیشونی رسید
حسن چطور بابارو
نقش زمین ببینه
حسین ببینه با اشک
شکافی رو جبینه
زینب چطور بابارو
با غصه هاش ببینه
دستمال خونی روی
سر باباش ببینه
مظلوم علی،علی جان.......
سر علی شکافت
ولی نشد جدا
نرفت دیگه تنش
به زیر دست و پا
زخمی ندیده زینب
کلّ تن بابا رو
نزد با حال مضطر
بوسه رگ جدا رو
فدای اونتنی که
رها شده تو گودال
جلوی مادری که
از غصه رفته از حال
غریب حسین زهرا....
️علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)