سر داد این ندا ملک ارکان الهدی گسست
سر داد این ندا ملکارکان الهدی گُسست
بین محراب صلات
فرق مرتضی شکست
با دست اشقی الاشقیا
با شمشیری زهر آلوده
شد کشته،در مسجد،مولا
که شد از غمها آسوده
(ای اول مظلوم عالم)۳حیدر
بند دوم
بارید از غمش فلک
میلرزید عرش خدا
شد نوحه ی جبرئیل
قد قتل المرتضی
فزت و رب الکعبه خواند
آن مرد تنهای کوفه
خون بر تارکش نشسته
آن ماه شبهای کوفه
(ای اول مظلوم عالم)۳حیدر
بند سوم
قلب دخترت شکست
تا فرقت شکسته دید
خون را بر سرت که دید
آهی از دلش کشید
دادی او را تو تسلا
اما وای از کرب و بلا
بود هجده سر روی نیزه
زینب بود و نامحرم ها
(یا ام المصائب زینب)۳زینب
امیرحسین سلطانی