زخمامو یادم رفت بابا با دیدن زخم سرت
شعر مداحی نوحه حضرت رقیه (س) - زخمامو یادم رفت بابا با دیدن زخم سرت - متن نوحه محرم ، شعر مداحی محرم 1401
زخمامو یادم رفت بابا با دیدن زخم سرت
جایی نداری برا بوسه جز رگای حنجرت
فقط یه امشب سرتو بذار رو پای دخترت
حالا که اومدی نمی خوام باشه حرفی از گله
نمیگم اصلا که چی کار کرده با دستام سلسله
فقط میگم کاشکی یه ذره با حیا بود حرمله
امشب می گردم /دور سر تو
چیزی نمونده/از پیکر تو
هر جا که جا موندم کتک خورد خواهر تو
بابا بابایی4
.......
خودت که حال و روزمو می دیدی از رو نیزه ها
زجر و سنان می زدنم گریه می کردم بی صدا
دخترای شامی ادامو درمیاوردن بابا
من الذي ایتمنی موهات چرا پریشونه
من الذي ایتمنی خسته شدم از زمونه
از خدا خواستم دخترت بعد تو زنده نمونه
دستام می لرزه/رنگم پریده
من موندم و این/قد خمیده
بابا بگو رگ گلوتو کی بریده
بابا بابایی 4
احسان نرگسی
415
شعر بعدی