دوست دارم خاک باشم درقدم های علی
دوست دارم خاک باشم درقدم های علیتاکنم در رهگذار او تماشای علی
دوست دارم اشک باشم چشمه چشمه جوبه جو
تاکه قطره قطره افتم درقدمهای علی
دوست دارم بادباشم با امید وآرزو
سرنهم مثل نسیم صبح برپای علی
دوست دارم چون کبوتر باشم وبابال شوق
پرزنم تا گلشن سبزو دل آرای علی
دوست دارم گوش باشم تا به بزم انس او
بشنوم از دوستانش صوت آوای علی
دوست دارم چشم باشد عضو عضوم تا مگر
وقت جان دادن ببینم روی زیبای علی
دوست دارم شمع باشم تا بسوزم روز وشب
گاه بایاد علی گاهی به زهرای علی
دوست دارم دست مارا او بگیرد روز حشر
نامۀ اعمال ما باشد به امضای علی
دوست دارم ای «وفایی» روزسخت واپسین
عروه الوثقای ما باشد تولای علی
سید هاشم وفایی