دنیای خیر با تو معادل نمی شود
دنیای خیر با تو معادل نمی شوددیوانه ی نگاه تو عاقل نمی شود
قلبی که خالی از هوس کربلا ی توست
یک قطعه سنگ می شود و دل نمی شود
دنیا هزار قبله اگر رو کند ولی
نوکر بجز به سمت تو مایل نمی شود
حتی ثواب نافله های شبانه هم
بی اشکِ در عزای تو کامل نمی شود
سجده به تربت است که معراج می دهد
عاشق که از جلال تو غافل نمی شود
آنجا که هر امید نروییده پر پر است
تنها امیدوار تو زایل نمی شود
هر کس چشید طعم خوش چایی تو را
دیگر اسیر نسخه ی باطل نمی شود
در محضر تو درد فراموش می شود
مشکل به پای عشق تو مشکل نمی شود
جنت، حسین جان ملکوت غم تو بود
زائر دچار دوریِ منزل نمی شود
چیزی به نام زندگی بی حسین نیست
مهری دلم به غیر تو غائل نمی شود
حسن کردی