توو وصفت زبونم می چرخه
توو وصفت زبونم می چرخهعشق تو توو خونم می چرخه
رگ و ریشم حیدر توو اندیشم حیدر
شب اول قبر میای پیشم حیدر
دور تو زمین که می چرخید
حتی آسمونم می چرخه
توو شاه لولاکی مدار افلاکی
دلیل مستیه درختای تاکی
چشم تو خورشیده
بر دلم تابیده
نقش رو پیشونیت
سوره ی توحیده
بند دوم
می جنگی پیمبر می بینه
قدرتت رو خیبر می بینه
یل بی همتایی توو بدر و توو خندق
بهت وقت جنگت خدا میگه یاحق
مبهوتت میشه قنبر هر روز
وقتی که میری منبر هر روز
امیر سلمانی مراد مقدادی
زمان جنگیدن به مالک استادی
حوض کوثر مستت
ذوالفقار توو دستت
معرکه مبهوت از
ضرب ناز شستت
بند سوم
مرحب شد توو خیبر سرگشته
با سر اومده بی سر گشته
صدای تکبیرت طنین افکن میشه
یلی توی میدون حریفت نمیشه
خورشید تا که لب هات تر گشته
هرموقع که خواستی بر گشته
جهان با اذن تو منظم می چرخه
زمین دور صحنت دمادم می چرخه
اولین مسلم تو
مستی دائم تو
اون یداللهی که
فوق ایدیهم تو
بند چهارم
رو منبر سلونیت معروفه
میشناسه تو رو چاه کوفه
امیر دنیا و ولیکن افتاده
می گرده توو کوفه با نعلین ساده
کی مثل تو میشه پیدا شه
که نون و رطب شامش باشه
همون که از دنیا نکرده استقبال
نبرده یک درهم علی از بیت المال
تو اباالابراری
حیدر کراری
با تو دنیا داره
برکت بسیاری
علی کاوند