بستری یار علی فاطمه جان از چه نمی خوابی
بستری یار علی فاطمه جان از چه نمی خوابیای یار و همدم من فاطمه جان از چه تو بی تابی
ریزد از دیده ام گلاب،جان حیدر کمی بخواب
ای شمع این محفل،شرر مزن بر دل
حبیبه ام زهرا۲
بنگر بر حال من و اشک حسن جان بر لبم زهرا
می سوزم بهر تو با اشک حسین و زینبم زهرا
از همه من گسسته ام،در کنارت نشسته ام
چشمان خود وا کن،نگه به مولی کن
حبیبه ام زهرا۲
می سوزد از ستم دشمن دین همه وجود تو
زینبت نیمه ی شب بوسه زند روی کبود تو
خونجگر گردیده حسن،زین همه غصه و محن
نور دو عین تو،گرید حسین تو
حبیبه ام زهرا۲
برخیز از جا و ببین در بر تو مهمان شده یارت
هستم یا فاطمه جان ای گل من تنها پرستارت
ای گل گلخانه ی من،روشنی خانه ی من
بنگر به حال من،شکسته بال من
حبیبه ام زهرا۲
رضا یعقوبیان