با ناز نگاه تو هر لحظه شوم حیران
شعر مداحی مدح حضرت رقیه (س) - با ناز نگاه تو هر لحظه شوم حیران
با ناز نگاه تو، هر لحظه شوم حیران
آخر چه بگویم من، در وصف تو بانو جان
از خود شده ام بیخود، با دیدن لبخندت
چندی شده که عشقت، دارد به دلم جریان
آن زلف پریشانت، هوش از سر من برده
زیبا صنمی جانا، هم جانی و هم جانان
امید وصالت را، هر ثانیه من دارم
چون که دل من دارد، بر معجزه ها ایمان
دارو به چه کار آید، درد دل من عشق است
هرگز نشود بی تو، درد دل من درمان
بی دیدن روی تو، چون ماهیِ بی آبم
هرگز تو نکن صورت، از دیده ی من پنهان
بر دل زده ام قفلی، تا کس نتوان آید
هستند به غیر از تو، زیرا همگان مهمان
سیدمحسن حسینی
98
شعر بعدی