ای خدا امشب ز هر دل می چکد خوناب تنها
ای خدا امشب ز هر دل می چکد خوناب تنهاناله خونین، لاله تنها، مانده گل در قاب تنها
دیده گلگون، سینه پر خون، بر زمین افتاده زیتون
ماه تنها، مِهر تنها، رویش مهتاب تنها
آه و زاری، اشک جاری، در هجوم بی قراری
موج تنها، بحر تنها، کشتی و گرداب تنها
بی صدا دل، در نوا جان، قلب نخلستان پریشان
کوچه تنها، خانه تنها، مسجد و محراب تنها
آه بر لب، سوز بر دل، آتش ماتم به هر دل
کوچه در غم، کوفه در خون، زینب بی تاب تنها
داغ حیدر، باغ پرپر، سینه ها از غم مکدّر
مانده بر دل، خون دلها، چون زلال آب تنها
عشق گوید، در غریبی، یا حبیبی یا طبیبی
پیر تنها، طفل تنها، باز هم اصحاب تنها
«یاسر» از غم، می سراید، تا که خون از دل بر آید
می نشیند روی لبها این کلام ناب تنها
**
محمود تاری «یاسر»