الهی الهی ازپا نشستم آخر
الهی الهیازپا نشستم آخر
چشمم بوَد سوی در
تا که بیاید کوثر
بیا ببین ای یار وغمخوار
چون تو بوَد دستم به دیوار
****
الهی الهی
چگونه زنده ماندم
از دیده خون افشاندم
حدیث غربت خواندم
اگرچه من اصل نمازم
خود عاشق رازو نیازم
****
الهی الهی
منم که تنها هستم
علیِ اعلا هستم
دلتنگ زهرا هستم
شد بسته چشم تار حیدر
واشد گره ز کار حیدر
****
الهی الهی
ببین که رفتم از حال
شد قامتم از غم دال
هستم به یاد گودال
اگرچه در تاب و تبم من
ولی به یاد زینبم من
****
محمود اسدی شائق