یا کاشِفَ الْکُروب آمد گدای تو
یا کاشِفَ الْکُروب آمد گدای توافتاده این دلم اکنون به پای تو
گفتی تو در عطش هَلْ مِنْ مُعینِ خود
بر گوش من رسد اینجا ندای تو
شیواترین سخن نامِ تو یا حسین
زیباترین غزل مدح و ثنای تو
پیچیده در فضا آوای عاشقی
این سو صدای من آن سو صدای تو
دارد همیشه جان شوقِ زیارتت
دارد همیشه دل حال و هوای تو
شش گوشه مرقدت ، شش سمت عاشقی
عِیْنُ الْحَیاةِ من صحن و سرای تو
کوته بُوَد قلم تا آن که آوَرَد
بر روی صفحه ها قَدْر و بهای تو
قرآن من تویی خورشید و ماهِ من
تابیده بر دلم شَمْسُ الضُّحای تو
تفسیرِ هَلْ اَتی جود و کرامتت
مُستغنی ام حسین از هَلْ اَتای تو
من سجده می برم بر تربتت حسین
ای قبله ی دلم کرب و بلای تو
یا سابِقَ النِّعَم ، یا دافِعَ النِّقَم
این عاشقِ حسین این هم عطای تو
یا اَیُّها الْغَریِب اشکم چکد ز غم
در سوز ماتمت در ماجرای تو
خواندم که در بلا افتاده ای حسین
شد نقشِ دیده ام قالوا بلای تو
شب های جمعه دل آید به نینوا
یعنی که ساکنم در نینوای تو
مظلومِ کربلا بُردی دلِ مرا
ناظر سرشک من شاهد خدای تو
آمد به کربلا در بِیْنِ خیمه ها
جا مانده جان من در خیمه های تو
حَیَّ عَلَی الْعَزا تفسیرِ داغ توست
خَیْرِالْعَمَل بُوَد بحثِ عزای تو
خواندی خدایْ را در اوج بندگی
پیچیده در عطش بانگ دعای تو
خود نقشِ بر زمین گردیده ای ولی
شد نقش آسمان یا رَبَّنای تو
آورده «یاسرت» از داغ کربلا
شعری که لاله گون گفته برای تو
**
محمود تاری «یاسر»