گشتیم و گشتیم در این عالم امکان
گشتیم وَ گشتیم در این عالم امکان
از روز ازل تا به کنون در همه دوران
خواندیم وَ خواندیم حکایات سلاطین
دریافت نمودیم یکی نکته بدینسان؛
هر سلسلهء پادشهی خوار شد الّا
شاهنشهی حضرت خورشید خراسان
نقٌاره زنان حرمش وقت توسّل
اینگونه بگویند در آن روضهء رضوان
هر چارده معصوم رئوفند وَ لیکن
رأفت شده محسوس در این مرکز کیهان
او جلوه جود است و وفا، بابِ جواد است
او هست سجیّت کرَم و عادتُ الاحسان
او نورُ عَلی نور بوَد، فوق تصوّر
از تابش او گشته طلا گنبد و ایوان
آنقدر شفا داده به مردم به عنایت
مشهور شده پنجره فولاد به درمان
طبل آمد و در وقت شفا گفت به کَرنا
در هر دو جهان هست فقط شاه رضا جان
کرنا به سخن آمد و گفتا که رضا هست
فریادرس مردم درمانده و حیران
قد قامت عشقِ به علی از برکاتش
از مشهد او گشته روان چشمهء ایمان
حاجی شدهء مضجع نورانی اوییم
محفوظ به یک غمزهء او کشور ایران
کشّاف