چل ساله کربلا و خاطراتش
چل ساله کربلا و خاطراتشنفس نفس آتیش زده به جونم
چل ساله هر جایی که آب میبینم
روضه ی گودال و عطش میخونم
چل ساله که از قتلگاهِ بابام
هنوز صدای العطش بلندِ
انگار هنوزم اون سنان ملعون
داره به خشکی لبهاش میخنده
حیا نداشتن
این ناملسمونایی که بابامو کشتن
حیا نداشتن
حتی یه کهنه پیرهن براش نز...
مداح گرامی: برای دریافت متن کامل اشعار و استفاده از امکانات وبسایت لازم است عضو بحارالاشعار شده و اشتراک فعال داشته باشید.
زمان لازم برای ورود به حساب کاربری کمتر از یک دقیقه
ورود به حساب کاربری
بعد از ورود به حساب کاربری این صفحه را بروز کنید
زمان لازم برای ورود به حساب کاربری کمتر از یک دقیقه
ورود به حساب کاربری
بعد از ورود به حساب کاربری این صفحه را بروز کنید
فهرست اشعار:
