پشت در یک لشگر مادرم بی یاور
پشت در یک لشگر مادرم بی یاور
پیش چشمان علی حمله کردند به در
بی حیا ضربه نزن مادر ما حامله است
بیم دارم که رود میوه ی نارس ازدست
**
دشمن آتش افروخت پشت در مادر سوخت
میخ در داغ شدو سینه ی او را دوخت
از لگد لرزه به جان حرم افتاد ای وای
در خانه به روی مادرم افتاد ای وای
محمود اسدی شائق
934
شعر بعدی