پرپر شدن با نغمه جانم حسن اصل بقاست
پرپر شدن با نغمهیِ جانم حسن اصلِ بقاستوقتی که شد ذکرم حسن زهرا خودش صاحبعزاست
بالِ خیالم وا شده در صحنِ خاکیِ حسن
اینجا تمامِ دستها آمادهیِ ضربِ جفاست
پیشِ دو چشمِ کودکی سیلی به مادر میزنند
طفلی برایِ مادری با چشمِ کمسو چون عصاست
پایِ تمامِ روضهها بودم ولی کنجِ بقیع
روضه به صرفِ غسل در نیمهشبی پرماجراست
هر جا که نامِ مجتبی آمد بگو یا فاطمه
نامِ حسن با روضهیِ سیلی و صورت آشناست
وقتی حریمش خاکی و بیشمع و صحن و زائر است
دیگر مگو قبرِ غریب در طوس یا کربوبلاست
لبهایِ شیعه در بقیع وا شد به ذکرِ یاحسن
روزی برایِ او حرم میسازد آنکه یارِ ماست
حسین ایمانی