همینه غصه دل بقیع حرم نداره
همینه غصه ی دلبقیع حرم نداره
از درو دیوار اونجا
غربت و غم میباره
نگاه بهش خودبخود
اشکارو درمیاره
بقیعه غصه ی دل
که دسته قوم پسته
روی همه مزاراش
گرد و غبار نشسته
سلام میدم بهش من
با یه دله شکسته
(نزدیکه اونروزی که
بقیعم آزاد میشه
مثل حرم ها اونم
یه روزی آباد میشه)
(روزی که آزاد میشه
فاطمه خشنود میشه
به زودیه زود قطعا
سعودی نابود میشه)
البقیعُ لنا
بند دوم
همینه عقده ی دل
حسن حرم نداره
براش بمیرم آقام
یه زائرم نداره
دور و بر مزارش
یه حائرم نداره
کِی میشه تا بقیعم
بشه شبیه مشهد
کِی میشه تا که اونجام
بر پا بشه یه مرقد
ما ببریم از ایران
چار تا طلایی گنبد
(سحر شب تار میشه
نابود ستمکار میشه
به زودیه زود حتما
بقیع حرم دار میشه)
(توو راه تو سربازیم
ما همه جون میبازیم
تا ظهور بقیت الله
برات حرم میسازیم)
البقیعُ لنا
بند سوم
برا تو ساختنه یک
حرم تو رویامونه
میسازیم انشاءَالله
برات یه سقاخونه
نمیمونن کفترات
دیگه بی آب و دونه
میشی توام به زودی
صاحب صحن و سرا
مثه نجف میشی تو
صاحب ایوون طلا
جمعیت زائرات
میشه مثه کربلا
(این آرزو دور نیس که
خدا با ما یار میشه
به کوریه آل سعودی
بقیع حرم دار میشه)
(بیرق سبز آخر روو
قبه پدیدار میشه
به حول و قوه ی الهی
حسن حرم دار میشه)
البقیعُ لنا
امیرحسین سلطانی
فهرست اشعار:
