نه اکبرت رو آوردی نه اصغرت رو آوردی
نه اکبرت رو آوردینه اصغرت رو آوردی
حالا که اومدی بابا
فقط سرت رو آوردی
با سر اومدی ...
قسمت دادم به مادر اومدی
با سر اومدی ...
معلومه از زیر خنجر اومدی
باباحسین
.....
فدای رخ گلگونت
محاسن پر از خونت
بابا مهمون کی بودی
چرا شکسته دندونت
دستش بشکنه ...
کی لبِ قاری و با چوب میزنه
دستش بشکنه ...
لب تو کبود تر از لب منه
باباحسین
.....
تنم سیاهه باباجون
خیال نکن سیاپوشم
زدن بسکه به من سیلی
دیگه نمیشنوه گوشم
باهم میزدن ...
به زمین خوردم و بازم میزدن
باهم میزدن ...
آروم ناله میزدم محکم میزد
باباحسین
.....
از اون شبی که زجر اومد
سراغم تو دل صحرا
صدای پا میاد وقتی
تنم میلرزه ای بابا
خیلی بد میزد ...
از همون لحظه ای که اومد میزد
خیلی بد میزد ...
به عمو عباس حرف بد میزد
باباحسین
شاعر؟؟؟