دانلود برنامه بحارالاشعار

نسیم شانه زند ابرویِ کمانش را

شعر مداحی مدح عید مبعث - نسیم شانه زند ابرویِ کمانش را

نسیم شانه زَنَد اَبرویِ کمانش را
بهشت بوسه زَنَد دربِ آستانش را

برایِ مبعثِ او بوده که خدایِ جلیل
روانه کرده به عالَم پیمبرانَش را

"محمد"ی که شده یارِ هر ستمدیده
ستوده است فلک دستِ مهربانش را

همان که میروَد از جبرئیل بالاتر
شنیده ایم به کَرّات ، داستانش را

همانکه با نَفَسَش خو گرفته غارِ حرا
وَ دیده است عبادات بی امانش را

یتیم مکه کنون شد پیمبر عالم
نداشت هیچ کسی لحظه ای گمانش را

گذشت از سرِ کُفّارِ نامیِ مکه
ببین کرامتِ بی حدّ و بی کرانش را

کسی که مِهر نبی داشت میشود سلمان
کسی که شد عَدویش میبرد زیانش را

همان کسی که به اعجاز گوشه ی چشمش
دو نیمه کرده خدا ماهِ آسمانش را

همانکه آیه به آیه تمامیِ قرآن
رسیده مدح کند کُلِّ خاندانش را

همانکه تا اَبَد الدهر ، روی ماذنه ها
زمانه می شنود نامِ جاودانش را

همانکه سرور زنهاست فاطمه جانش
که قبل خلقت ، پس داده امتحانش را

نشانده بر سرِ یک شانه اش حسن جان و
بروی شانه ی دیگر حسین جانش را

همانکه در غزواتش بسمت معرکه ها
روانه کرده جوانمردِ پهلوانش را

پرید رنگ رخ قلعه تا بدست علی
دو نیمه دید ابر مرد قهرمانش را

کسی که نام علی را نگفت بین اذان
خدای عزوجل بشکند دهانش را...

امیر قربانی فر

32
شعر بعدی