می سوزم از ظلم وجور زمونه
می سوزم از ظلم وجور زمونه
می سوزم از اتیش و دود خونه
می سوزم از سیلی و تازیونه
پای برهنه و دستای بسته
ازون حرفای بد دلم شکسته
جای سیلی روی گونم نشسته
تاکه شکست از لگدش کمرم کمرم کمرم
یادم اومد روضه های مادرم مادرم مادرم
انا الیه الراجعون قران ناطق
خورشید عمرش شدخزون امام صادق (ع)
بنددوم
می سوزم این لحظه های اخرم
می سوزم بادل زار ومضطرم
می سوزم باروضه های مادرم
فغان ازبی وفایی مدینه
دارم میسوزم از این زهرکینه
بیادمادرم دلم حزینه
از زهرکین دشمن جگرم جگرم جگرم
یادم اومد روضه های مادرم مادرم مادرم
انا الیه الراجعون قرآن ناطق
خورشیدعمرش شدخزون امام صادق(ع)
مجیدمرادزاده