موقع غسل تو دیدم به تنت
موقع غسل تو دیدم به تنت
گریه می کرد چسان پیرهنت
مردم و زنده شدم تا دیدم
لخته خون بود به روی کفنت
با چه زحمت به دل شب زهرا
به دل خاک سپردم بدنت
کودکان تو اگر می خوابند
می کند لرز دل شب حسنت
نرود از نظرم تا به ابد
با لگد پیش علی بد زدنت
دشمنت طعنه زنان گفت علی
چاه گردیده دگر هم سخنت
محمود اسدی شائق
113
شعر بعدی