مجموعه عشق و حیا منظومه انوار
مجموعهیِ عشق و حیا منظومهیِ اَنوارمعصومهیِ معصومِ هفتم مَظهرِ ایثار
ای آبرویِ شهرِ قم آئینهیِ کوثر
وِی سفرهدار و نانرِسانِ گنبدِ دَوّار
آرامِ جانِ حضرتِ آرامشی بیبی
آرایههایِ زینبی اُسطورهیِ رفتار
حک میکند بر رویِ لوحِ سینهاش تاریخ
که آیه آیه سورهیِ کوثر شده تکرار
هفت آسمان در صحنتان زانو زده بانو
شد فاطمی هر کس زیارت آمده بانو
زوّارِ تو از زائرانِ صحنِ سلطانند
در صحنِ تو راحیل و میکائیل مهمانند
علّامهها از خادمانِ این حرم هستند
ناقور و اِسرافیل هم مدحِ تو میخوانند
هانیه و راضیه و اِنسیةُالحوراء
اَلقاب اوصافِ شما را خوب میدانند
تنها نَه یاران بر سرِ خوانِ شما هستند
که دشمنان را هم از این خانه نمیرانند
سلطان قلم زد شد زیارتنامه زهرایی
ای کوثرِ قم آبرویِ هر دو دنیایی
از نوکریهایِ کریمه آبرو داریم
تا روزِ محشر پایِ پرچم خادمِ یاریم
صحنِ شما را با مژه جبریٖلْ جارو زد
حالا میانِ پلکهایِ او گرفتاریم
مثلِ غبارِ زیرِ پایِ زائرانِ صحن
تنها به شرطِ خاکبوسی فکرِ دیداریم
دست و دلِ ما بر ضریحِ او گِره خورده
ما که گرفتاریم اینجا پس سزاواریم.....
روزِ قیامت هم گرفتارِ حرم باشیم
فرمانده که برگشت ما پایِ عَلم باشیم
فرمانده میآید دلم را جمکرانی کُن
ماندم عقب یارب مرا صاحبزمانی کن
لوحِ دلِ من را کِدر کرده غبارِ جُرم
قبل از ظهور این خانه را خانهتکانی کن
کمکم شمیمِ سیبِ سرخی میشود احساس
تا ماهِ گریه دیدهها را پاسبانی کن
این یک دهه مثلِ کبوترها هواییام
آن یک دهه آقا بیا تو روضهخوانی کن
ای روضهخوانِ کربلا دلتنگِ دیداریم
پایِ عَلم یادِ حرم کردیم و میباریم
حسین ایمانی