مادری کن که ببیند پسرت باز حرم را
مادری کن که ببیند پسرت باز حرم را
ای جگرسوخته هجران زده آتش جگرم را
نذر کردم که اگر داد رضا رخصت وُ رفتم
با دمِ فاطمه دلشاد کنم شاهِ کرم را
فاطمیه حسنی میشوم و کربوبلایی
حیدریام که شفاعت بِنَمایی پدرم را
مادرِ من به فدای پرِ زخمیِ تو مادر
کردهام نذرِ پسرهای تو جانِ پسرم را
عقدهیِ سینه شده غصّهیِ جانسوزِ مدینه
شیعه گم کرده در این شهرِ پر از آه حرم را
به هوایِ حرمِ کربوبلا بود نیازم
ندبه خواندم که بگیرید شما زیرِ پرم را
حسین ایمانی
298
شعر بعدی