عزیز من که در جوانی رفت
وفات جوان
عزیز من که در جوانی رفت
بهار عمرم به خزانی رفت
ای وای من به ناگهانی رفت
براش بمیرم
کفن به تن کرده جوون من
داغ پسر گرفته جون من
بریده شد دیگه اَمون من
براش بمیرم
چقدر براش آرزوها داشتم
توی دلم گل امید کاشتم
دریغ وافسوس که چه برداشتم
براش بمیرم
داغ جوون چه سخت و دلگیره
مادرش هر دقیقه می میره
باباش دیگه ز عمر خود سیره
میخواد بمیره
این چه بلایی به سرم اومد
نعش عزیز پسرم اومد
آنچه نبوده باورم اومد
دگرچه سازم
قرار ما که این نبود (......)
رفتی زدست من چه زود(...)
شد آرزوهام همه دود (...)
خدا نگهدار
(گریز به روضه حضرت علی اکبر)
تا نعش اکبرو حسین دیده
صورت خونین شو بوسیده
ارباب ما ز غصه پاشیده
مظلوم حسین جان
تیر غم اکبرو تا خورده
همه دیدن حسین دیگه مُرده
گل امیدش شده پژمرده
مظلوم حسین جان
علی اکبراسفندیار