متن شروع مراسم ختم
( إنّا لله و إنّا إليهِ رَاجعُون )️ با تسلیم به مشیت الهی و با نهایت تاسف و تاثر... انعقاد مجلس و محفل به مناسبت درگذشت یکی از محبین و ارادتمندان به خاندان اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام، فقید سعید، مرحوم مغفور شادروان .... برگزار گردیده است که...
️ از لسان خودم و همه شما جالسین بزرگوار مصیبت وارده را خدمت همه بازماندگان ، منسوبین، صاحبان عزا، دودمان محترم.... تسلیت عرض نموده و برای همه بازماندگانش صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت دارم.
️ خدای متعال ان شاء الله روح این فقید سعید را با...
(اگه آقا است) با امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام
(اگه خانم است) با زهرای مرضیه سلام الله علیها
محشور بفرماید.
️ از لسان گرم همه بازماندگان (دودمان محترم...) از فردا فرد شما عزيزان، سروران... روحانیت معظم... سادات بنی الزهرا، هیئات مذهبی، پرسنل محترم شرکت... بزرگوارنی که از ارگانهای لشکری و کشوری قدم رنجه فرمودند، سروران عزیزی که از شهرستانهای... بذل محبت نمودند، دوستان، آشنایان، همسایگان محترم، اهالی محترم روستای... فامیل بزگوار، همچنین سروران عزیزی که با آوردن گل ابراز همدردی نمودند کمال تقدیر و تشکر رو داریم.
️ ان شاء الله که بازماندگان بتوانند در شادی های شما عزيزان جبران کنند.
️ هدیه کنید به ارواح طیبه شهدا، علما، صلحا، گذشتگان، اموات جمع حاضر، پدران، مادران، حقداران، مخصوصا روح این مرحوم مغفور مجلس بنام شاد بگردد و ان شاء الله در چنین ایامی (....) مهمان سفره احسان و کرم اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام قرار بگیرد همه باهم بخوانید رحم الله من قرا الفاتحه مع الصلوات.
اگر مجلس (ترحیم خانوم) است در موارد بالا بجای مرحوم مغفور (مرحومه مغفوره) ذکر شود.
پندیات مجلس ختم
بنام عدل تو ای انسان بیا کمتر جفا بنماخدا را گر بصیر دانی ز درگاهش حیا بنما
در این دنیای پر آشوب که بازار دغل گرم است
دل خود را به انوار خدایی آشنا بنما
برای لغمهٔ نانی ببین دین می رود از کف
اگر که تو مسلمانی بیا این درد دوا بنما
بنام دین و قرآن بسکه غارت میشوند مردم
خدایا اندر این بحران به ما صبری عطا بنما
رسیده آن زمانی که پیمبر اینچنین فرمود
نماند بر بشر دینی بیا ترک از خطا بنما
خداوندا چقدر سخت است نمایم حفظ دین دیگر
مرا در جمع نیک ورزان بدست خویش جدا بنما
بظاهر خیر خواه دین ولی باطن چنان شیاد
برای دفع این شیطان توکل بر خدا بنما
دو روز زندگی هرگز مشو تابع به نفس خویش
اگرخواهی سعادت دوری از کار ریا بنما
چو کردی کار نیک ایدوست یقین پاداش آن نیک است
به توبه از گناه کردن خدای خویش رضا بنما
تو میدانی که میگیرد گریبان تو آخر مرگ
بیا قبل از اجل آید تو راه خود پیدا بنما
(صفا) راهی بجز مردن ندارد آدمیزاده
تو هم آماده باش و یادی از روز جزا بنما
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
متن شعر ختم مادر
کبوترها بپوشیدرخت ماتمکه گلچین لانه ام راریخت برهم
مگوپروانه هاماتم بگیرند
تمام بلبلان ازغم بمیرند
شده خاک یتیمی برسرمن
کفن پوشیده برتن مادرمن
مگومادربگوزیباپرستار
بگوشب زنده ی شبهای دیدار
مگومادربگوکانون عصمت
که سرشاراست ازعشق ومحبت
مگومادرکه مادرگفتنی نیست
که باشدنمره اش بالاترازبیست
بخوان قرآن برای مادرمن
به روضه خاک غم کن برسرمن
سرودی قطره شعردلنشینی
الهی خیرازعمرت ببینی.
اشعار شروع مجلس ترحیم
ای رفیقان این جهان دار فناستآنکه ماند جاودان تنها خداست
خوب اگر بر زندگی سازی نظر
هست دنیا چون رباط ما در سفر
این سفر روزی به پایان میرسد
وقت مرگ و دادن جان میرسد
هرچه که داری تو از دار جهان
میرسد بر وارث و بر دیگران
مال دنیا و تمام سیم زر
میرسد بر وارثینت سر بسر
گر مقامی بود ترا اندر جهان
جای تو بیشک نشینند دیگران
سهمت از دارائی و مال و منال
نیست بهرت جز کفن باصد وبال
از حرام و از حلال پرسند زتو
لذتش بر وارث و زجرش به تو
آدم عاقل نبندد دل بر آن
تا وبالش گردد اندر آن جهان
گر که داری فکر فردایت نما
توشه ایی از بهر عقبایت نما
گر که داری زور دگر ظالم مشو
گر نداری علم دگرعالم مشو ببینی
انعکاس دارد یقین اعمال ما
کار شرّ آخر شود وبال ما
بد مکن تا بد ببینی ای عزیز
اندرین مزرع تو تخم نیک بریز
گر نکردی خیر دگر نیشش مزن
زخمی از کینه دل ریشش مزن
کار خیری کرده ای ریا مکن
با ریا خیرات خود فنا مکن
چشم و هم چشمی مکن بنما حذر
چون ندارد بهر تو غیر ضرر
برگناهت پیش حق اقرار کن
دسترنج بازویت افطار کن
چون اباذر از دروغ پرهیز کن
خنجری کش نفس خود ریز ریز کن
تا (صفا) داری به تن جان و حیات
کار خیری کن تو از بهر ممات
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
متن شروع مراسم ختم
آهسته زمان رفته و برگشت نداردخوب و بدمان رفته و برگشت ندارد
عمری که فقط با غم دنیا سپری شد
چون آب روان رفته و برگشت ندارد
دیگر به سر آمد همه ایام جوانی
سیمای جوان رفته و برگشت ندارد
شد کار دل خستهی ما حسرت اینکه
این رفته و آن رفته و برگشت ندارد
بیهوده نگردید به دنبال خوشی ها
شادی ز جهان رفته و برگشت ندارد
گویی غم هجران عزیزان شده عادت
انگار که جان رفته و برگشت ندارد