شعر مداحی روضه امیرالمومنین (ع) زینبی که بین آتش کوثرش را دیده بود

بیانیه وبسایت بحارالاشعار در مورد انتشار کتاب بحارالاشعار
مجموعه: امیرالمومنین (ع)
قالب شعر: روضه
بازدید: 1013

زینبی که بین آتش کوثرش را دیده بود

زینبی که بین آتش کوثرش را دیده بود...
لابلای خون و بستر مادرش را دیده بود...

آخرین دستار را از فرق حیدر باز کرد
زخم سر را بست و صد زخم دگر سر باز کرد

گرچه در محراب مسجد حرمت مولا شکست
با لگد در را شکستن، شیر خیبر را شکست

تا طبیب او رگی را بر سرش پیوند زد
با سر پاشیده اش بر دخترش لبخند زد

گفت بعد از این بلا، حیران دردی تازه باش
نائب زهرای من! فکر نبردی تازه باش

ترس دارم این یتیمان زیورت را بشکنند
سنگهای کوفه در کوچه سرت را بشکنند

ترس دارم بین هجده سر در این بازارها
معجرت را دست نامحرم ببینی بارها

آن زمانی که حسینت قاری سر نیزه هاست
روبروی تو سر عباس هم بر نیزه هاست‌

من بمیرم دلبرت را، راه دورش می برند
چاره ای کن بر سری که در تنورش می برند

گریه کن اما نه بر فرق سر و خون های لَخت
گریه کن بر آن سری که میخورد روی درخت

نیزه داران خون تازه بر جبینش می کشند
آن سر بالانشین را بر زمینش می کشند

می روم اما خیالم از شما آسوده نیست
گرچه زخمی شد سرم اما شراب آلوده نیست

قاتلم یک ضربه زد اما دگر کاری نکرد
در خرابه با سر من، هیچکس زاری نکرد

آن سر غرق بخون بین طبق، غوغائیَ است
گریه کن بر دختری که مثل تو بابائیَ است

چشم تارش از پدر، تصویر سازی می کند
در خیالش با حسینش، آب بازی می کند

چه طوافی میکند دور سری که سوخته
می زند بوسه به روی حنجری که سوخته

پیش من اینجا نیفت و پیش طفل من بیفت
در شب مهمانی او، فکر سر بستن بیفت

بخشی از دستارهایم را برای او ببر
چون ندارد جز لباس پاره دستاری دگر

رضا دین پرور

کلیه حقوق مادی و معنوی طبق قانون تجارت الکترونیکی جمهوری اسلامی ایران برای وبسایت (بحارالاشعار) محفوظ است

هرگونه سوء استفاده از نام بحارالاشعار و محصولات وبسایت شرعا حرام و قانونا مورد پیگرد قرار خواهد گرفت

© 2022-2023 beharalashar.ir All Rights Reserved.

فهرست