زهر اشکی شد و کانون دعا را سوزاند
زهر اشکی شد و کانون دعا را سوزاندبند بند من افتاده ز پا را سوزاند
آسمان تار شده و جرعه ی آبی این زهر
پاره های جگر غرق بلا را سوزاند
سینه ام بود حسینیه ی غمهای حسین
یاد آن خاطره ها بیت عزا را سوزاند
من نه امروز که در کرب وبلا جان دادم
از همان روز که آتش همه جا را سوزاند
با همان ت...
مداح گرامی: برای دریافت متن کامل اشعار و استفاده از امکانات وبسایت لازم است عضو بحارالاشعار شده و اشتراک فعال داشته باشید.
زمان لازم برای ورود به حساب کاربری کمتر از یک دقیقه
ورود به حساب کاربری
بعد از ورود به حساب کاربری این صفحه را بروز کنید
زمان لازم برای ورود به حساب کاربری کمتر از یک دقیقه
ورود به حساب کاربری
بعد از ورود به حساب کاربری این صفحه را بروز کنید
فهرست اشعار:
