در اول ذی القعده مهتاب سحر آمد
در اوّل ذِی الْقَعْدِهمهتاب سحر آمد
معصومه ی آلُ الله
زهرای دگر آمد
از دیدن روی تو - روشن شده روی ماه
یا حضرت معصومه
یا بِنْتَ وَلیِّ الله
شد وادی طور امشب
بِیْتُ النِّعَمِ موسی
بر چهره ی این دختر
شد سایه فکن طوبی
جاری شده عطر او ، با رایحه ی دلخواه
یا حضرت معصومه
یا بِنْتَ وَلیِّ الله
یک غنچه به دامانش
گلزار ولا دارد
از آمدن خواهر
گلخنده رضا دارد
با مهر تو جان من ، زد خیمه دراین درگاه
یا حضرت معصومه
یا بِنْتَ وَلیِّ الله
ای برده دل از هستی
از موسی جعفر هم
هستی به تو می بالد
زهرای مطهر هم
خورشید جهان آرا ، با نور تو شد همراه
یا حضرت معصومه
یا بِنْتَ وَلیِّ الله
قم آینه بندان است
چون یثرب ازاین مولود
از یمن قدم هایش
جنت شده هست و بود
پر شد ز گلاب نور ، گلزار رسول الله
یا حضرت معصومه
یا بِنْتَ وَلیِّ الله
؛؛؛؛؛؛؛؛؛
محمود تاری " یاسر "