خیلی خیلی سخته شرمندگی مرد
خیلی خیلی سخته؛شرمندگیِ مَردروضه ی مشکو علَم؛عالمو بیچاره کرد
ببینم اصن خبر دارید؟
مشکو زدن سخته باورش
دنیا خراب شد رو سرش
خَسَفَ القَمَر/عَمَدَ الحَدید
همینو کم داشت حسین
کمرش شکست/تنشو که دید
همینو کم داشت حسین
همونجا بود تا مشکِ علمدار افتاد
گذرِ زینب به کوچه و بازار افتاد
همونجا بود تا مشکِ علمدار افتاد
پسرِ فاطمه روی خاک صد بار افتاد
واویلا علی الحَرَم؛واویلا علی الخِیَم (۲)
چیزی رو که میگم، توی ذهنت ببین
دست تو بسته باشه، وقتی میافتی زمین
بمیرم آخه یه آقایی
دستی نداشت توی پیکرش
وقتی عمود خورد به سرش
ماه علقمه، تا سرش شکست
با صورت افتاد زمین
بمیرم براش، از بالای اسب
با شدت افتاد زمین
عمو افتاد و لشکر دشمن پا شد
به حریم خیمه پای حرومی وا شد
عمو افتاد و لشکر دشمن پاشد
سر دزدیدن مشک آب هم دعوا شد
واویلا علی الحَرَم
واویلا علی الخِیَم (۲)
نای صحبتی نیست، از این داغ اعظم
رفت و عمود و کشید، یعنی بی سقا شدم
چجوری بگه به زینب که
با چه غمی رو به رو شده؟
خیمه ها بی عمو شده
عمود و کشید، ینی بچهها
آمادهی غم بشید
آماده برا، تازیونه و
سیلی محکم بشید
همه حاضر شید واسه اسارت رفتن
حرمم حاضر شه واسه به غارت رفتن
همه حاضر شید واسه اسارت رفتن
برای بی کسی حاضر شید و غربت رفتن
واویلا علی الحَرَم
واویلا علی الخِیَم (۲)
جواد قمری
داود رحیمی