خون شد از حالت صدیقه اطهر جگرم
خون شد از حالت صدیقه ی اطهر جگرم
دیدم آن صحنه و بشکست ز غصه کمرم
یار مظلومه ی من پیش دو چشمم افتاد
علت این است که من از همه مظلوم ترم
از زمانیکه بهدیوارسرِفاطمه (علیهاسلام)خورد
هر شب و روز بوَد بر سر دیوار سرم
روشنایی دگر از چشم نگارم رفته
چه شده در وسط کوچه که من بی خبرم
یاورم پشت درِ سوخته از پا افتاد
او زمین خورد و صدا زد که خدایا پسرم
سپرِسینهی اوسینهی محسن(علیهالسلام)امّا
پشت در سینه ی زهرایِ(علیهاسلام) جوان شد سپرم
محمود اسدی شائق
384
شعر بعدی