بوی هجران از دل این بیابان می رسد
بوی هجران از دل این بیابان می رسد
بر لب من گوییا دم به دم جان می رسد
دارد این دلشوره هاخواهرت را می کشد
بسکه دارد لشگر نیزه داران می رسد
چشم مرا دریا مکن
خون به دل زهرا مکن
جان علی اصغرت
اینجا خیمه بر پا مکن
ای قرارم
بی قرارم
من غمی جز تو ندارم
ای حسین جان
️بند دوم️
من ندارم طاقت دیدن داغ تورا
طاقت اینکه روم بی تو از کرببلا
ای فغان از ساعتی که ببیند چشم من
پیکر تو می خورد نیزه های بی هوا
داده خبر مادر به من
از کربلا ای بی کفن
تن تو می افتد به خاک
بدن سر دور از وطن
ترسم این است
که بیفتی زیر پای عده ای مست
ای حسین جان
️بند سوم️
تا تو باشی ای حسین کی هراسی در دل است
دلخوشم چون سایه ات بر سر این محمل است
شام عاشورا بیا از روی نیزه ببین
خواهرت بین طناب همسفر با قاتل است
زینب را سرگردان مکن
در این صحرا حیران مکن
این دختران را ای حسین
اسیر نامردان مکن
جان جانان
دیده گریان می روم از این بیابان
ای حسین جان
شعر و سبک: محسن طالبی پور