به زیر آفتابم و یاد تن توام حسین
به زیر آفتابم و یاد تن توام حسین
پیرهنتو گرفتمو به سینه می زنم حسین
ایندم آخری ببین که بی پر و بالم حسین
حق بده دق کنم آخه به یاد گودالم حسین
حسینِمن حسینِمن حسینِمن حسینِمن
دم غروب کربلا یادم نمی ره چی دیدم
چیا دیدم چی کشیدم از خیمه تا تل دویدم
دیدم خودم از روی تل به سمت تو می دویدن
تو دست و پا می زدی و تو رو ،رو خاک می کشیدن
حسینِمن حسینِمن حسینِمن حسینِمن
یه عدّه گرگ دور و بر پیکر تو صف می زدن
رقیه ناله می زدو حرمله ها کف می زدن
یه کوچه ای وا کردنو تو رو به قصد کشت زدن
نانجیبا رفتن جلو با نیزه ای از پشت زدن
حسینِمن حسینِمن حسینِمن حسینِمن
کوچه گودال شد تموم شروع می شد کوچه ی شام
خواهر تو گیر کرده بود توو شلوغی و ازدحام
فقط یه گوشه از غمم رو میگم وحرفم تمام
ناموستو دیدن حسین میون مجلس حرام
حسینِمن حسینِمن حسینِمن حسینِمن
محمود اسدی شائق