بهشت زائر هر روز آستانِ حسین
بهشت زائر هر روز آستانِ حسین
وَ طاقِ عرش همان طاقِ اَبروانِ حسین
عجیب مدار که فطرس به دور او گردد
که خورده است گره جانِ او به جانِ حسین
کریم و نعم الامیرند و باب حاجت خلق
منم گدای حسین و برادران حسین
نشسته اند همه پای سفره ی کرمش
که آب و نان فلک بسته شد به نانِ حسین
نداشت فرق برایش حبیب و حُر یا جون
که شامل همه شد لطف بی کرانِ حسین
مرا ز آتش دوزخ دگر نترسانید
که دوستان علی اند در امان حسین
"حسین ، آنکه ز عشق خدا لبالب شد
حسین زندگی و افتخار زینب شد"
قدم گذاشت همینکه حسین در دنیا
شکوفه زد گلِ لبخند بر لب زهرا
خلیل اگر بشود آبروی بت شکنان
حسین فاطمه شد آبروی ارض و سما
حسین روحِ میانِ دَمِ مسیحانه
حسین زمزمه ی اشک آدم و حوا
هزار یوسف مصری غلام درگاهش
هزار جان گرامی فدای کرببلا
هنوز دین خدا و تشیعش باقیست
به اعتبارِ قیامِ وزینِ عاشورا
حسین واسطه ی رحمتِ خداوندی
حسین جاذبه ی دودمانِ آل عبا
"حسین فاطمه خورشید دینِ اسلام است
کسی که کرببلا را ندید ناکام است"
نوشته اند در اوصاف او که چون حیدر
به قطره گر نظر لطف کرد ، گردد زر
علم به دوش خیامش بُوَد ابوفاضل
موذن حرمش می شود علی اکبر
اگر تمامی عالم فقیر او بشوند
نمیروند یقین دست خالی از این در
رسیده اند ملائک برای خادمی اش
و سائلانش ، شاهان روم تا قیصر
همانکه وقت محبت چو مادران دلسوز
همانکه وقت نبرد است شیر جنگاور
تو صبر کن برسد موقع حساب و کتاب
ببین چگونه کند با نگاه خود محشر
"امان نمیدهم شوق بی امان آقا
من الحبیب الی العشق ، مهربان آقا"
دخیلتان شده ام تا مرا شفا بدهید
ترحمانه به ما رزق کربلا بدهید
به این دلِ حجر الاسودم نگاه کنید
سیاه آمده ام تا مرا جلا بدهید
دو دست خویش بسویت گرفته ام بلکه
شما حواله ما را دوتا دوتا بدهید
شما که از کرمت کم نمیشود آقا
کنارتان به منِ دلشکسته جا بدهید
جسارتا بشود سیئاتمان حسنات
کرامتا به دل نوکران صفا بدهید
صفای مقدمتان ، نذری محرمتان
به دیده ی تَرِمان بیشتر بُکا بدهید
"محرم و صفر و قدر و سوم شعبان
تمام سال حسین است رزق هرشبمان"
امیر قربانی فر