بردار تیغ حیدر و پا در رکاب کن
بردار تیغِ حیدر و پا در رکاب کن
ویرانهی بقیع ببین و شتاب کن
تاوان جابِهجا شدنِ خشتی از بقیع،
سقف سقیفه را سَرِ دشمن خراب کن
قرآنِ روی نیزه بسوزان و بازگرد
تفسیر آیه های «شدیدُ العِقاب» کن
بینِ مدینه راه بیانداز جویِ خون
رویِ زمین ز خونِ سقیفه خضاب کن
بعد از سلام محضر پیغمبر خدا،
رو در حریم و بارگَهِ آن جِناب کن
عُزّیٰ و لات را زِ دل خاك دَر بیار
بر شاخه های خشك اسیر طناب کن
از دومی بپرس چه شد بین کوچهها
پیشِ نگاهِ خلق سوال و جواب کن
روزی هزار بار بمیران و زنده کن
روزی هزار مرتبه او را عذاب کن
بسپار دستِ قومِ عَجَم انتقام را
رویِ تمامِ کشورِ سلمان حساب کن
ما آن قبیله ایم که «فیروز زاده» ایم
یادی ز خنجرِ دو سر و آسیاب کن
با اهلِ این دیار بگو کار ، با شماست
هیزم بیاورید که امروز روزِ ماست!
محمدعلی انصاری