ای مادر ایثار و ادب سوره احساس
ای مادرِ ایثار و ادب سورهیِ احساس
برهانِ حسینی شدنِ حضرتِ عبّاس
بانویِ علی فخرِ تو وَاللّه همین است
یک عمر شدی خادمهیِ باغِ گلِ یاس
تقدیمِ ولا شد همهیِ زندگیِ تو
در روضه پدیدار شود بندگیِ تو
از چاٰر پسر مانده برایت سِپری آه
امّا تو فقط یادِ غریبِ مادری آه
بر سینه زدی گفتی حسین مادر ندارد
سردارِ اباالفضل من است و سر ندارد
ای وای حسین وای حسین وای حسین وای/۴/
از دستِ علمدار تو وقتی عَلم افتاد
شد زلزله و وِلولهای در حرم افتاد
حُرمت شکنی شد پس از آن عادتِ دشمن
اِی وای کجاها گذرِ زینبم افتاد
بر نیزه سرِ ماه که پهلو زده باشد
باید حرمِ شاه به هم ریخته باشد
عبّاس زمین خورد به هم ریخت حرم آه
چنگالِ عدو رفته به سویِ معجرم آه
عبّاس زمین خورد سرِ شاه به نِی رفت
ناموسِ پریشان به سویِ مجلسِ مِی رفت
ای وای حسین وای حسین وای حسین وای/۴/
حسین ایمانی