ای خلاصه شده آل عبا معصومه
ای خلاصه شده ی آل عبا معصومهآستان تو همان عرش خدا معصومه
نَفَس و جانِ غریب الغربا معصومه
بهترین هدیه ی دادار به ما معصومه
ماکجا مقدم پاک تو کجا معصومه
ابر و باد و مه و خورشید و فلک خادمتان
زائر درگهتان مرد و زن و پیر و جوان
در کَرَم آنچه عیان است چه حاجت به بیان
داری آنگونه کرامت که کریمان جهان
رو میارند به درگاه شما معصومه
چادر روی سرت فخر عجم فخر عرب
جبرییلانِ فلک مدح تو دارند به لب
دختر حضرت زهرایی و این نیست عجب
که نشستند یکایک به دو زانوی ادب
پای درست علما و فضلا معصومه
نیست مثل حرمت جنت الاعلایی که
نیست چونگنبدتان گنبد زیبایی که
جز زیارت به دلم نیست تمنایی که
ما چه گوییم به توصیف شما جایی که
پدرت رفته به قربان تو یا معصومه
آنقدر پاکی و معصومه ای و والایی
جلوه ی دیگری از فاطمه ی زهرایی
همه ی دلخوشی و زندگی بابایی
شاهبانوی زمین سرور دخترهایی
بسته شد جانِ تو به جانِ رضا معصومه
ای فدای حرم و گنبد نورانی تان
نامتان بر دل ما هست شبیه ضربان
دست ما خالی و الطاف تو بی حد و کران
میشود با نظر لطف شما بی بی جان
قسمت ما حرمِ کرببلا معصومه...
امیر قربانی فر