این سر پر خون حسین است وا غریبا
این سر پر خون حسین است،وا غریبافاطمه را نور دو عین است،وا غریبا
بی حیا مردم شامی،ظلم و دشمنی فزون شد
زین همه ظلم و ستم ها،دل ما ز کینه خون شد
بی حیا مردم شامی،زین همه کینه و بیداد
در کنار عمه هایش،خونجگر گردیده سجاد
زین همه رنج و ستم ها،هر دلی این جا کباب است
از چه ای مردم شامی،جای ما بزم شراب است
بهر ما در شام ویران،دوباره کرب و بلا شد
پیش چشم آل احمد،مجلس شراب به پا شد
در درون تشت زرین،سر ببریده ای باشد
از گلستان ولایت،یک گل چیده ای باشد
تا سر پر خون مولی،زینت تشت طلا شد
خونجگر حضرت سجاد،زین همه جور و جفا شد
از چه ای پست ستمگر،می زنی با چوب خزران
بی حیا یزید بی دین،بر لب قاری قرآن
رضا یعقوبیان