ام المصائب شد دگر راحت از غمها
ام المصائب شد دگر راحت از غمها
رفته به سوی مادرش حضرت زهرا
بهرحسین نوحه گر بوده
از ماتمش خون جگر بوده
واویلتا آه و واویلا
قاری قرآنم حسین صبرمن بردی
باچشم خود دیدم که تو خیزران خوردی
کارم شده گریه و زاری
بد دردیه بی کس وکاری
واویلتا آه و واویلا
دیدم که در گودال خون بی سر افتادی
پاره بدن در دامن مادر افتادی
غریب دور از وطن گشتی
برادرم بی کفن گشتی
واویلتا آه و واویلا
ابوذر رییس میرزایی
120
شعر بعدی