از دهاتی ها بیاموزم محبت را حسین
از دهاتی ها بیاموزم محبت را حسین
دوستت دارم زلال و بی غل و غش یا حسین
گر تو در صحرای محشر حاضری اندوه نیست
در قیامت هم قیامت میکنی برپا حسین
میدمد جان در رگ این زندگی ماه غمت
هر محرم زندگی را می کنی احیا حسین
قطره چون افتاد در دامان دریا قطره نیست
عاشقان چون قطره و دامان تو دریا حسین
اشک های گریه کن های تو را با نرخ زر
میخرد در روز محشر حضرت زهرا حسین
بی تلاش از مادر تو مزد خود را دل گرفت
عشق تو قبل از ازل شد در دل من جا حسین
این سیه پوشی به یاد تو برایم عزت است
رو سفیدم در کنار این سیاهی ها حسین
هر کسی در توشه اش جز عشق تو چیزی نهاد
میشود سر بار او در محشر کبری حسین
بس که با تو خو گرفتم گاه گاهی در دلم
با هزاران شوق میخوانم تو را بابا حسین
اربعین اسم مرا هم از قلم ننداز دوست
زادگاه و شهر من بیشک بُوَد آنجا حسین
سجاد احمدیان