از بسكه او از داغ مادر گريه ميكرد
از بسكه او از داغ مادر گريه ميكردآن شب براي داغ او در گريه ميكرد
با آتش بيت علي مي سوخت اين در
در اين مصيب ها پيمبر گريه ميكرد
شيخ الائمه،پا برهنه،دست بسته
با اين غمش در عرش حيدر گريه ميكرد
با اينكه آسيبي نديده همسر او
اما امام ما مكرر گريه ميكرد
ظالم سواره،مي كشيد او را پياده
با روضه هاي زجر آور گريه ميكرد
هر بار در كوچه زمين ميخورد حضرت
با ياد يك مظلومه دختر گريه ميكرد
تنها نه اين آقا كه حتي روي نيزه
از كربلا تا شام غم سر گريه ميكرد
در مجلس منصور ياد حضرت آمد
در تشت زر راس مطهر گريه ميكرد...
محسن صرامی